بالاخره چه کسی پادشاه است؟
در سال ۱۹۹۶، بیل گیتس مقالهای با عنوان «محتوا پادشاه است» نوشت. او مقالهاش را با این جمله آغاز کرد: «انتظار دارم عمدۀ درآمد واقعی از اینترنت به وسیلۀ محتوا ایجاد شود.»
در بخشی از مقاله آمده است:
«وقتی صحبت از یک شبکه تعاملی مانند اینترنت میشود، تعریف «محتوا» بسیار گسترده میشود؛ برای مثال، نرمافزارِ کامپیوتر شکلی از محتوا است. برای اکثر شرکتها فرصتهای گسترده شامل ارائه اطلاعات یا سرگرمی ایجاد شده است. هیچ شرکتی آنقدر کوچک نیست که در این امر مشارکت نکند…
یکی از قابلیتهای هیجانانگیز اینترنت این است که هر کسی با رایانه شخصی و مودم میتواند هر محتوایی را که میتواند تولید و منتشر کند.»
بعد از مدتی، فعالان حوزه محتوا هر یک نظری را ارائه دادند؛ یکی معتقد بود: «مخاطب پادشاه است.» دیگری میگفت: «ترفیع (پروموشن) محتوا، پادشاه است.»
بحث های زیادی در دنیای بازاریابی وجود دارد که کدام یک از همه مهمتر است، محتوا یا استراتژی؟ و این یک بحث مرغ و تخم مرغ است که در نهایت یکی برای موفقیت به دیگری نیاز دارد.
بازاریابان محتوا استدلال می کنند که شما در وهله اول به محتوای جالب، با کیفیت و مرتبط نیاز دارید تا مردم را به سمت آن سوق دهید. بدون این محتوای عالی، چیزی برای سوق دادن مردم به سمت آن وجود ندارد. از سوی دیگر، استراتژیست ها استدلال خواهند کرد که حتی اگر نسخه کاملی برای اشتراک گذاری با جهان بدون توزیع مناسب داشته باشید، کشف نشده باقی می ماند.
حتی زن پادشاه هم پیدا شد. در سال ۲۰۰۸ گری واینرچاک (Gary Vaynerchuk)، کارآفرین بلاروسی-آمریکایی در نمایشگاه جهانی بلاگ اعلام کرد:
به مرور زمان به یک نقل قول معروف تبدیل شد. اما بازاریابی دیجیتال از آن زمان تا کنون راه طولانی را طی کرده است.
اکنون معادلات گستردهتر از قبل شده و صنعت به سرعت در حال حرکت است. همگام بودن با روند فعلی مهمترین عامل موفقیت کسبوکارهاست. چگونه از غافله عقب نیفتیم و همگام با روند کنونی حرکت کنیم؟
چندی پیش کتابی از هوراکی موراکامی، نویسنده ژاپنی خواندم او روی استمرار تاکید خاصی کرده بود. من فکر میکنم استمرار در تولید و انتشار محتوا کلیدیترین نقش را بازی میکند.
استمرار نه تنها در این حوزه بلکه در بقیه موضوعات نیز جواب میدهد. بارها از زبان قهرمانان المپیک شنیدهایم که تمرین کردن را به هیچ بهانهای رها نکردند و همین عامل باعث برتریشان نسبت به دیگران شد.
این متن را با جملهای از مولانا به پایان میبرم:
«گفت پیغامبر که چون کوبی دری / عاقبت زان در برون آید سری»
پیشنهاد میکنم سری به پست زیر بزنید