چگونه یک داستان عاشقانه بنویسیم؟
هر آنچه باید برای نوشتن یک داستان رمانتیک بدانیم
اگر تا بهحال نتوانستهاید طرحهای ذهنیتان را در قالب یک داستان عاشقانه منسجم، پیاده کنید این مقاله را حتما بخوانید.
از «خسرو و شیرینِ» نظامی تا «چشمهایشِ» بزرگ علوی، داستانهای عاشقانه قلب ما را لبریز از شوق میکند؛ به طوری که خود را جای شخصیت اصلی میگذاریم و در داستان غرق میشویم.
در طول تاریخ، داستانهای زیادی با این درونمایه به وجود آمده است و شاید به نظر برسد هیچ ایده تازهای در مورد عشق وجود ندارد اما
«چطور گفتن یک چیز، مهمتر از چیزی است که میگویید.»
ـ رونالد بی توبیاس
پیشنیازهای نوشتن داستان عاشقانه
۱ـ مطالعه
کسانی میتوانند خوب بنویسند که کتابهای زیادی در آن حوزه خوانده باشند. چند داستان عاشقانه درخشان، را انتخاب کنید و بارها آن را بخوانید. حتی رونویسی از بخشهایی از آن میتواند برایتان مفید باشد. به این ترتیب با شگردهای نویسنده برای جذاب کردن داستانش، بیشتر آشنا میشوید.
۲- ایدهیابی
ایدهها در هر جایی ممکن است نمایان شود. آنها را مکتوب کنید تا فراموش نکنید. نویسندگان بزرگ همواره دفترچهای را به همراه داشتند تا اگر ایدهای به ذهنشان رسید آن را یادداشت کنند.
طرح اولیه در داستاننویسی عاشقانه
در این مقاله درباره داستاننویسی به روش کلاسیک (ساختار سه پردهای) صحبت میکنیم. در این روش بنیان داستان، بر پیرنگ است. رابرت مککی در کتاب «داستان» تعریف سادهای از پیرنگ ارائه کرده است:
«پیرنگ یا طرح یا پلات، الگویی برای انتخاب و چینش دیگر عناصر داستان است.»
زمانی که ایدهی کلی داستان عاشقانهتان را یافتید، میتوانید برای طراحی پیرنگ آن، اقدام کنید. طرح اولیه داستان را مشخص کنید. یک ایده مرکزی را در نظر بگیرید و آن را بسط دهید. اغلب نویسندگان، در این زمینه از زندگی شخصی خود یا اطرافیانشان، الهام میگیرند.
در پردهی اول سوالی مطرح میشود که در پردهی سوم به آن جوابی داده میشود، بنابراین این دو پرده به طور بالقوه جذاب هستند، اما بسیاری از نویسندگان در نوشتن پردهی دوم (بخش میانی داستان)، دچار مشکل میشوند، چون پیرنگشان دچار مشکلات اساسی است.
جان تروبی معتقد است؛ پیرنگ شما به روش شما برای پنهان یا آشکار کردن اطلاعات بستگی دارد. طراحی پیرنگ یعنی «مدیریت استادانهی تعلیق و معما، هدایت هنرمندانهی خواننده در یک فضای پیچیده…که همیشه پر از نشانههایی است که باید خوانده شوند، اما همیشه تا لحظهی پایان، در معرض سوء تعبیر هستند.»
در داستانهای عاشقانه، یک طرح کلی میتواند به شما کمک کند بدون غرق شدن در جزئیات، به طرح خود پایبند باشید. قبل از شروع نوشتن، خلاصه داستان خود را ترسیم کنید، وقایع مهم را یادداشت کنید و نکات طرح را به ترتیبی که می خواهید در داستان شما گنجانده شود، بنویسید.
این طرح مانند کتاب قانون شما را راهنمایی میکند. گاهی ممکن است تصمیم بگیرید داستان شما از چارچوب اولیه خارج شود اما در هر صورت نیاز است که در ابتدا طرحی مشخص تدوین داشته باشید.
مخاطبشناسی در داستاننویسی عاشقانه
برای درگیر کردن مخاطب با داستان، حس همذاتپنداری او را برانگیخته کنید. برای این کار میتوانید جامعه هدفتان را تعیین کنید و در نظر بگیرید برای چه نوع مخاطبی داستان مینویسید:
– برای نوجوانانی که در ابتدای سن بلوغ هستند یا زنان میانسال خانهدار؟
– برای بازنشستگانی که بیوه شدهاند یا جوانان جویای کار؟
به طور کلی مخاطب شما از چه تیپی است؟ فهرست اطلاعات کلیدی جمعیتشناختی و روانشناختی، مانند سن، جنسیت، نژاد، سطح درآمد، علایق، ارزش ها و ویژگیهای شخصیتی را تعیین کنید. هر چه بیشتر درمورد مخاطب بدانید بهتر است. هر دستهای دغدغهها و نیازهای خاص خود را دارند. مشابهتهای میان کاراکتر اصلی و مخاطب باعث میشود میزان همذاتپنداری بیشتر شود و مخاطب رابطه عمیقتری با داستان برقرار کند.
شخصیتپردازی در داستاننویسی عاشقانه
شناخت دو کاراکتر اصلی داستان اهمیت زیادی دارد. برای هر یک، هویتی مستقل در نظر بگیرید. پیشینه خانوادگی، وضعیت مالی، شغل، خلقیات، آرزوها و حسرتهای آنها را تعیین کنید. ممکن است در داستانتان به بسیاری از این اطلاعات اشارهای نشود اما نیاز است شما آنها را خوب بشناسید تا بر همین اساس، بتوانید تصمیم بگیرید در موقعیتهای مختلف هر یک از شخصیتها چه واکنشی نشان میدهد.
به خاطر داشته باشید عشاق اغلب به نوعی وصله ناجورند. برای مثال:
شیخ صنعان در منطقالطیر (اختلاف سن و دین)
دیو و دلبر (اختلاف ظاهری)
جین ایر، سیندرلا، اتلو، غرور و تعصب (اختلاف طبقه اجتماعی و ثروت)
رمئو و ژولیت (از نظر خانوادگی)
پیژن و منیژه (ملیت)
آغاز نوشتن داستان عاشقانه
در ابتدا، هیجان زیادی داریم که زودتر داستانمان را بنویسیم اما بعد از چند روز میل نوشتن در ما فروکش میکند و جای خود را به کسالت میدهد.
برای پیشگیری از این مورد، یک برنامه منظم داشته باشید و نوشتن داستانتان را تبدیل به یک عادت کنید. هر روز ساعات مشخصی را به آن اختصاص دهید.
روزهایی میرسد که حوصله کار کردن ندارید. به خود بگویید: «تو میتوانی پشت میزت بنشینی و هیچ چیز ننویسی اما در این دو ساعت، هیچ کار دیگری جز نوشتن نمیتوانی انجام دهی.» این یکی از عادات نویسندگان موفق است.
اگر موردی پیش آمد و از برنامه خود عقب ماندید؛ ناامید نشوید و هیچ صفت نابههنجاری را به خود نسبت ندهید. خود را ببخشید و قویتر از گذشته، با خود تجدید عهد کنید.
«با قلم بنویسیم یا با کیبورد تایپ کنیم؟»
در پاسخ به این سوال باید گفت بستگی به شما دارد. اگر تایپ کنید بسیار سریعتر میتوانید داستانتان را اصلاح کنید. نوشتن با کاغذ و قلم ممکن است خلاقیت شما را در نوشتن افزایش دهد. پیشنهاد میکنم از ترکیب این دو روش استفاده کنید تا از مزایای هر دو برخوردار شوید.
دستگرمی برای نوشتن داستان عاشقانه
برای درک بهتر شخصیتها، بهتر است چند مونوگ با موضوعات مختلف از زبان شخصیتها بنویسید. این گفتگوی درونی میتواند درمورد هر موضوعی که دوست دارید باشد. بهتر است حجم هر کدام از مونولوگها دو تا سه صفحه باشد.
در مرحلهی بعد، دو کاراکتر اصلی را وارد گفتگو کنید و بگذارید کشمکش بینشان ایجاد شود. موضوعی را انتخاب کنید که آنها بر سرش توافق نظر ندارند. قرار نیست گلاویز شوند فقط باید تضادها نمایان شود. توصیه میکنم چند دیالوگ سه صفحهای، بنویسید.
به خاطر داشته باشد همین کشمکش هاست که داستان را جلو میبرد. این تمرینات به نوعی دستگرمی برای شناخت کاراکترهای اصلیست. میتوانید درمورد شخصیتهای دیگر داستان هم، چنین تمریناتی داشته باشید.
زاویه دید در داستاننویسی عاشقانه
در ابتدا، به آن صورت بنویسید که با آن راحتتر هستید. ممکن است در پایان داستان متوجه شوید اگر زاویه دید را عوض کنید داستان جذابتر میشود. این کار را در مرحله بازنویسی انجام دهید.
موانع در داستاننویسی عاشقانه
عشق باید حداقل با یک مانع اصلی مواجه شود. شخصیتها به دلایل مختلف نمیتوانند به راحتی به وصال رسند. همان طور که شکسپیر در رویای نیمه شب تابستان نوشته است: «مسیر حقیقی عشق هرگز بیدردسر نبوده است.»
ریشه اکثر موانع، تضادهاییست که در گام سوم به آنها پرداختیم. به طور کلی، یکی از کاراکترها فعالتر و جسورتر از دیگری است و برای برداشتن موانع نقش اصلی را بازی میکند (فرقی ندارد مونث است یا مذکر)
اولین تلاشها برای برداشتن مانع معمولا نتیحهبخش نیست. این موانع میتوانند بیرونی (مثل مخالفت اطرافیان با این وصلت) یا درونی (مثل درگیریهای ذهنی کاراکتر با خودش) باشد. عشق باید محک بخورد تا نتیجه مشخص شود.
«عشق واقعی بیشتر ساختی است تا یافتنی.»
ـ مجتبی شکوری
بنابراین عشق نیاز به ازخودگذشتگی و پایداری دارد.
نکات کلیدی در داستاننویسی عاشقانه
۱- باید شیمی رابطه درست باشد؛ شیمی رابطه همان جذابیت خاصی است که شخصیتها برای یکدیگر دارند به طوری که دیگر برای هم، عادی نیستند.
۲- بار پر کردن جاهای خالی و حفرههای داستانتان را روی دوش مخاطب نیندازید.
۳- ممکن است متن شما شبیه به یک گزارش یکنواخت شود نه یک داستان. علت اصلی این امر، کمبود «کنش» است. احساسات موجود در کلمات را با «کنش» بپرورانید و از غلو کردن پرهیز کنید. یعنی درمورد عشق حرف نزنید و آن را با رفتار شخصیتها نشان دهید. آمادگی پرورش احساسات مختلف را براساس نیازهای پیرنگ داشته باشید. به خاطر داشته باشید که احساس مخالف عشق، بیتفاوتی است نه تنفر.
۴- از توصیف غافل نشوید اما اطناب و کشدار کردن داستان هم توصیه نمیشود.
تمامکردن داستان عاشقانه
در اغلب موارد داستانی را شروع میکنیم و نیمهکاره رهایش میکنیم. فراموش نکنید که یک پایان افتضاح بهتر از نیمهکاره رها کردن آن است. به خود بگویید: «من میخواهم فاجعهبارترین پایان را برای این داستان خلق کنم.» در این مرحله، ابداً به انتشار فکر نکنید. این روش موجب میشود فشارهای ذهنیتان کاهش پیدا کند.
پایانبندی در داستاننویسی عاشقانه
در پایان داستان دو شخصیت اصلی دچار تغییر شدهاند و با آدمهایی که در ابتدای داستان بودند، متفاوتند. به این فکر کنید که در پایان هر کدام دچار چه تغییرات منفی یا مثبتی شدهاند.
برای تصمیمگیری درمورد پایان داستان به سیر منطقی داستان توجه کنید؛ مثلا یک فرد سست عنصر نمیتواند شریک عاطفی خوبی برای کسی باشد. نمیشود به همهی داستانها پایان خوش خوراند. داستان باید باورپذیر باشد.
یک داستان عاشقانه میتواند به اندازه کافی جذاب باشد، با این حال، بسیاری از نویسندگان رمانهای مدرن، به موضوعاتی نظیر نابرابری اجتماعی و جنسیتی، جنگ، گرایش جنسی، اختلاف طبقاتی و هویت قومی علاقهمندند.
از خود بپرسید آیا می خواهید داستان شما پیام بزرگتری داشته باشد یا خیر. هیچ پاسخ درست یا غلطی وجود ندارد، اما مهم است که پیام اصلی داستانتان را در نظر بگیرید.
ویرایش و بازنویسی داستان عاشقانه
بعد از نوشتن اولین نسخه داستانتان، میتوانید بازنویسی را شروع کنید. هرگز همراه با نوشتن نسخه اولیه، بازنویسی را آغاز نکنید چون آزادی عمل شما در نوشتن را از بین میبرد، حتی ممکن است در انتها، تصمیم بگیرید یک تغییر بنیادین در داستان ایجاد کنید و زحمتهایی که برای ویراستاری کشیدید هدر میرود.
در بازنویسی به دنبال جزئیات اضافی و توصیفهای غیرضروری بگردید که به داستان شما کمکی نمیکند.
جمعبندی
در این مقاله سعی کردیم به تمام چالشهای نویسندگی در ژانر عاشقانه بپردازیم. به طور کلی، نوشتن داستان عاشقانه آسان نیست حتی ممکن است در تلاشهای اولیه داستانتان کلیشهای شود. نگران نباشید، به تدریج با تمرین و مطالعهی بیشتر داستانهای جذابتری خلق خواهید کرد. با رعایت نکاتی که در این مقاله گفته شد و استمرار در نویسندگی، میتوانید یک اثر درخشان خلق کنید.
لطفا نظرات خود را درمورد این مقاله، برای ما کامنت بگذارید.
منابع:
کتاب ۲۰ کهن الگوی پیرنگ
کتاب چگونه برای مجلات داستان کوتاه بنویسیم.
wikihow.com
سوال: بهترین داستان عاشقانهای که خواندهاید کدام است؟